کد مطلب:43185
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:28
1: تفسير فراز هشتم تا سيزدهم خطبه صد و پنجاه دوم نهجالبلاغه كه امام علي(ع) در آن به توصيف خداوند ميپردازد چيست؟
«اَلْاَحَدِ بِلا تَأْوِيلِ عَدَدِ» [او يگانه ايست نه به مبناي عدد]
در تعريف عدد، تاكنون مطالب مختلفي گفته شده است، بديهي است كه اختلاف تعاريف در اين مورد هم مانند ديگر موارد نظري مربوط به تنوع ديدگاههايي است كه صاحبنظران دارا ميباشند. بهر حال نميتوان وحدت خدا را از مقولة عدد منظور نمود.
بديهي است كه تعيين حد و محدوديت هر حقيقتي است كه به عنوان واحد عددي در نظر گرفته ميشود. زيرا اين واحد، اولين معقول كمي و زير همة اعداد است كه از 2 به بالا را شامل ميشود، پس يك واحد [معدودش هر چه باشد] اولين و كمترين معقول كمي است. زيرا همة اعداد چه مفاهيم تجريدي آنها و چه با نظر به معدودهايي كه آن اعداد، كميت آنها را ارائه ميدهند بالاتر از واحد عددي است.
«وَ الْخالِقِ لا بِمَعْني حَرَكَةٍ وَ لا نَصَبِ» [آفريننده است بدون حركت و خستگي].
حركت به هر معني هم كه باشد، اسناد آن به خدا محال است، زيرا تغيير و دگرگوني موجود متحرك، ذات حركت است، خواه اين دگرگوني بمعناي انتقال از قوّه به فعل باشد يا توالي حالات يا تعاقب مثبتها و منفيها. بهر حال به جهت همين دگرگوني است كه جسم متحرك در تمامي لحظات خود نيازمند علت است. در نتيجه نسبت دادن حركت به خدا مساوي است با نسبت دادن احتياج به ذات اقدس ربوبي!! و احتياج از صفات حادث است و خداوند ازلي و ابدي و فوق حدوث و عليت ميباشد. اما اينكه خستگي به خداوند راهي ندارد، باين علت است كه خداوند متعال در فعاليتهاي خود احتياجي به صرف قدرت و انرژي ندارد كه احساس خستگي ايجاب كند كه براي فعاليت بعدي قوه و انرژي ذخيره كند. بشر در نسبت دادن هر دو صفت به خدا يا توهم نسبت مزبور، خدا رابه وضع جسماني خود مقايسه ميكند. زيرا كه ميبينيد در هر عمل و فعاليتي كه انجام ميدهد، مجبور است به نوعي يا انواعي حركت دست بزند و نيز ميبيند كه هنگامي كه مقداري كار انجام داد اعم از فكري و عضلاني، احساس خستگي ميكند، بنابراين براي اينكه تجديد قوا كند، مشغول استراحت ميشود و خستگي را از خود برطرف ميكند. اين قضيه را به عنوان يك اصل كلي بخاطر بسپاريم كه افراد نوع بشر غالباً در تصوير و تجسيمهايي كه در علوم و معارف انجام ميدهد، زمينة نسخة آنرا با عكسبرداري از خويشتن آماده ميسازد.
«وَ الْسَّمِيعِ لا بِأَداةٍ وَ الْبَصِيرِ لا بِتَفْرِيقِ آلَةٍ وَ الْشّاهِدِ لا بِمُاسَّةٍ، وَالْبائِنْ لا بِتَراخِي مَسافَةٍ»
[و او شنوا است بدون نياز به وسيلة آن، و بينا است بدون بازگشتن و بستن چشم، او شاهد و ناظر است نه با چسبيدن (اتصال) جسماني و دور از اشياء بدون برقراري فاصله.]
ابعاد علم خداوندي كه يا عين ذات و يا ذاتي آن ذات اقدس است، هيچ نيازي به وسائل و آلات اعم از جسماني و غير جسماني ندارد، همانگونه كه نفس انساني در حال رؤيا ميبيند، ميشنود، ميچشد، لمس ميكند و استشمام مينمايد، در حاليكه نيازي به وساطت هيچ يك از چشم و گوش، ذائقه، لامسه و بيني ندارد. از اينجا به يك نتيجة بسيار مهم ميرسيم و آن اينست كه حقيقتي كه مجرّد است، هنگامي براي درك و دريافتهاي خود به وسائل جسماني نيازمند است كه در عالم ماده و ماديات، به فعاليت بپردازد، مانند روح، نفس، فرشته و غيرها، و اما هنگامي كه آن حقيقت مجرد، از عرصة ماده و ماديات جدا شد و گام فراتر نهاد، قطعي است كه براي درك و فعاليت، هيچ احتياجي به وساطت اجسام و جسمانيات نخواهد داشت. حال خداوند سبحان كه فوق همة مجردات و بينيازترين حقيقت از مادّه و ماديات و قوانين آنها است، به طريق اولي در درك و فعاليتهايش به هيچ وسيلهاي نيازمند نميباشد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 25
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.